معنی Intermittently
Intermittently
به طور متناوب، به صورت متناوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Intermittently
Intermittent
Intermittent
مُتِناوِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی