معنی Intermittent
Intermittent
متناوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Intermittent
intermittent
intermittent
مُتِناوِب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intermittente
intermittente
مُتِناوِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Intermittently
Intermittently
بِه طُورِ مُتِناوِب، بِه صورَتِ مُتِناوِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی