معنی Insulation
Insulation
عایق بندی، عایق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Insulation
Inkubation
Inkubation
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Inhalation
Inhalation
اِستِنشاق
دیکشنری آلمانی به فارسی
annulation
annulation
اِبطال، لَغو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ondulation
ondulation
مُوجی بودَن، مُوج دار شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Incubation
Incubation
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inoculation
Inoculation
تَزرِیق واکسَن، تَلقیح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inhalation
Inhalation
اِستِنشاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inflation
Inflation
تَوَرُّم
دیکشنری آلمانی به فارسی
Isolation
Isolation
اِنزِوا
دیکشنری آلمانی به فارسی