معنی Insulate
Insulate
عایق بندی کردن، عایق کاری کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Insulate
Incubate
Incubate
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insulted
Insulted
تَوهِین شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inflate
Inflate
تَوَرُّم ایجاد کَردَن، باد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Isolate
Isolate
جُدا کَردَن، مُنزَوی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insult
Insult
تَوهِین کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی