معنی Inhibited
Inhibited
محدود، مهار شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Inhibited
Inhibitor
Inhibitor
بازدارَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Inhibitor
Inhibitor
بازدارَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inhibit
Inhibit
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی