معنی Inhabit
Inhabit
سکونت داشتن، ساکن شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Inhabit
Inhibit
Inhibit
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inherit
Inherit
اِرث بُردَن، اِرث بِبَرَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی