معنی Ingrain
Ingrain
جدا کردن، غدّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Ingrain
entrain
entrain
سَرزِندِگی، پُر جُنب و جوش
دیکشنری فرانسوی به فارسی