معنی Infuse
Infuse
مخلوط کردن، دم کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Infuse
Refuse
Refuse
اِمتِناع کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
infuser
infuser
مَخلوط کَردَن، تَزرِیق کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Confuse
Confuse
مُبهَم کَردَن، گیج کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ênfase
ênfase
تَاکید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Induce
Induce
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Injure
Injure
آسیب زَدَن، مَجروح کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Infest
Infest
آلودِه کَردَن، آلودِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insure
Insure
بیمِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defuse
Defuse
بی اَثَر کَردَن، خُنثیٰ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی