معنی Impertinently
Impertinently
به طور بی ادبانه، بی اختیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Impertinently
Impertinent
Impertinent
بی اَدَب، گُستاخ
دیکشنری انگلیسی به فارسی