معنی Heated
Heated
داغ، گرم شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Heated
Hated
Hated
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rested
Rested
آرام، اِستِراحَت کَردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rented
Rented
اِجارِه ای، اِجارِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sealed
Sealed
مُهر و موم شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tested
Tested
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Feared
Feared
تَرسناک، تَرسید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Elated
Elated
شاد، سُرخوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Melted
Melted
آب شُدِه، ذُوب شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Leased
Leased
اِجارِه شُدِه، اِجارِه دادِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی