معنی Habitation
Habitation
مسکن، سکونت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Habitation
habitation
habitation
مَسکَن، سُکونَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Habituation
Habituation
عادَت پَذیری، عادَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
habituation
habituation
عادَت پَذیری، عادَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sanitation
Sanitation
بِهداشت، سِرویس بِهداشتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hesitation
Hesitation
تَردِید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sanitation
Sanitation
بِهداشت، سِرویس بِهداشتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
agitation
agitation
آشوب، آشُفتِگی، بی قَراری، اِضطِراب، شُلوغی، شور و شُوق
دیکشنری فرانسوی به فارسی