معنی Greasily
Greasily
چرب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Greasily
Queasily
Queasily
با حالَتِ تَهَوُّع، بی حُوصِلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Uneasily
Uneasily
با ناراحَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Creamily
Creamily
خامِه ای، بِه صورَت خامِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Creakily
Creakily
خَرَاب، با صِدایِ جیر جیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Freakily
Freakily
عَجیب و غَریب وار، بِه طَرزِ عَجیبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dressily
Dressily
بِه طُورِ شیک، شیک پوشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Drearily
Drearily
بِه طُورِ غَم اَنگیز، تَرسناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dreamily
Dreamily
بِه طُورِ رویایی، رویایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Greedily
Greedily
حَریصانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی