معنی Grainy
Grainy
دانه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Grainy
Brainy
Brainy
باهوش، خُوش فِکر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
craint
craint
تَرسناک، تَرس ها
دیکشنری فرانسوی به فارسی
oralny
oralny
دَهانی، ماشین بیمار
دیکشنری لهستانی به فارسی
Gravity
Gravity
جاذِبِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grating
Grating
خَراشیدِه، رَندِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gratify
Gratify
رِضایَت دادَن، راضی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brawny
Brawny
قَوی، قُوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rainy
Rainy
بارانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Briny
Briny
شور
دیکشنری انگلیسی به فارسی