معنی Frozenly
Frozenly
یخ زده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Frozenly
Brokenly
Brokenly
بِه طُورِ شِکَستِه، شِکَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brazenly
Brazenly
بی شَرمانِه، با وِقاحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frozen
Frozen
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی