معنی Frigidly
Frigidly
سرد، یخ زده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Frigidly
Frigidity
Frigidity
سَرما، سَردی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Friendly
Friendly
دوستانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rigidly
Rigidly
سَخت، سِفت و سَخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frigid
Frigid
سَرد، مُنجَمِد
دیکشنری انگلیسی به فارسی