معنی Fractionally
Fractionally
به طور جزئی، به صورت کسری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Fractionally
Frictionally
Frictionally
بِه طُورِ اِصطِکاکی، بِه صورَتِ اِصطِکاکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Functionally
Functionally
عَمَلی، اَز نَظَرِ عَمَلکَردی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fictionally
Fictionally
بِه طُورِ خَیالی، بِه صورَتِ تَخَیُّلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fractional
Fractional
جُزئی، کَسری
دیکشنری انگلیسی به فارسی