معنی Formation
Formation
تشکیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Formation
formation
formation
تَشکیل، آموزِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sommation
sommation
جَمع بَندی، اِحضار می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Formulation
Formulation
فُرمول بَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Formative
Formative
تَشکِیلی، تَکوینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی