معنی Forcibly
Forcibly
به طور قهری، به زور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Forcibly
Horribly
Horribly
بِه طُورِ وَحشَتناک، بِه طَرزِ وَحشَتناکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی