معنی Focally
Focally
به طور نقطه ای، به صورت کانونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Focally
Vocally
Vocally
آوایی، بِه صورَتِ آوازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Locally
Locally
بِه طُورِ مَحَلّی، بِه صورَتِ مَحَلّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Royally
Royally
بِه طُورِ سَلطَنَتی، سَلطَنَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Socially
Socially
بِه صورَتِ اِجتِماعی، اَز نَظَرِ اِجتِماعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Totally
Totally
کامِلًا، کُلاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tonally
Tonally
اَز نَظَرِ تُنی، تُونالیتِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Florally
Florally
بِه طُورِ گُل گون، گُلدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Facially
Facially
اَز نَظَرِ ظاهِری، اَز نَظَرِ صورَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Formally
Formally
بِه طُورِ رَسمی، بِه صورَتِ رَسمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی