معنی Flatly
Flatly
به طور صاف، به طور مسطّح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Flatly
Gladly
Gladly
با خُوشحالی، با کَمال مِیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flashy
Flashy
زَرگَر، پُر زَرق و بَرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flakily
Flakily
بِه طُورِ شِکَنَندِه، پوستِه پوستِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flabby
Flabby
سُست، شُل و وِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Neatly
Neatly
بِه طُورِ مُرَتَّب، مُنَظَّم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flaky
Flaky
پَولَک دار، پوستِه پوستِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flat
Flat
صاف، تَخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی