معنی Flashy
Flashy
زرگر، پر زرق و برق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Flashy
flashy
flashy
بِه طُورِ فِلاش، پُر زَرق و بَرق
دیکشنری هلندی به فارسی
Flash
Flash
دِرَخشان شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Classy
Classy
شیک، باکلِاس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Splashy
Splashy
پاشیدِه، پَاشِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Slushy
Slushy
گِل آلود، لَجَن زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trashy
Trashy
بی اَرزِش، آشغال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flatly
Flatly
بِه طُورِ صاف، بِه طُورِ مُسَطَّح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flashily
Flashily
بِه طُورِ فِلاش، پُر زَرق و بَرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flabby
Flabby
سُست، شُل و وِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی