معنی Fervent
Fervent
مشتاق، پرشور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Fervent
fervent
fervent
مُشتاق، پُرشور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Ferment
Ferment
تَخمیر، تَخمیر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
serpent
serpent
مار زَدَن، مار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sergent
sergent
گُروهبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Servant
Servant
خِدمَتکار، بَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prevent
Prevent
جِلوگیری کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fervente
fervente
جوشان، دَر حالِ جوشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fervente
fervente
مُشتاق، پُرشور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
verwent
verwent
پَروَرِش یافتِه، غَنیمت مِی کُند
دیکشنری هلندی به فارسی