معنی Fashion
Fashion
مدل کردن، مد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Fashion
bastion
bastion
سَنگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Bastion
Bastion
سَنگَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
passion
passion
شور و اِشتیاق، اِشتیاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Cushion
Cushion
بالِش گُذاشتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bastion
bastion
سَنگَر، سَنگ پَرتاب کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
Faction
Faction
جِناح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Passion
Passion
شور و اِشتیاق، اِشتیاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bastion
Bastion
سَنگَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bastion
bastion
سَنگَر
دیکشنری هلندی به فارسی