معنی Expedience
Expedience
فوریّت، مصلحت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Expedience
Experience
Experience
تَجرُبِه، تَجرُبِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expedient
Expedient
مُفید، مَصلَحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی