معنی Doting
Doting
مهرورز، دلتنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Doting
Dozing
Dozing
چُرت زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rotting
Rotting
دَر حالِ فِساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wooing
Wooing
یاری کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
potins
potins
شایِعِه، شایِعات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Daring
Daring
جَسور، جَسورانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
woning
woning
مَسکَن، خانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
poging
poging
تَلاش
دیکشنری هلندی به فارسی
Loving
Loving
دوست داشتَنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Biting
Biting
زَنَندِه، گاز گِرِفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی