معنی Deposit
Deposit
سپردن، سپرده گذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Deposit
deposito
deposito
رُسوب گُذاری، سِپُردِه گُذاری، مَخزَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Depositor
Depositor
سِپُردِه گُذار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
deposito
deposito
رُسوب گُذاری، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری هلندی به فارسی
Depose
Depose
عَزل کَردَن، خَلعِ یَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deport
Deport
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Depot
Depot
مَخزَن، اَنبار
دیکشنری آلمانی به فارسی