معنی Depose
Depose
عزل کردن، خلع ید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Depose
reposé
reposé
آرام، اِستِراحَت کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
berpose
berpose
ژِست گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Impose
Impose
تَحمیل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Oppose
Oppose
مُخالِفَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defuse
Defuse
بی اَثَر کَردَن، خُنثیٰ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Expose
Expose
اِفشا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dispose
Dispose
دَفع کَردَن، دَر مَعرِض قَرار دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deposit
Deposit
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deport
Deport
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری انگلیسی به فارسی