معنی Deflate
Deflate
خالی کردن، باد کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Deflate
Defeated
Defeated
شِکَست خُوردِه، شِکَست خُورد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Declare
Declare
اِعلام کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
verlate
verlate
تَأخیر، با تَأخیر
دیکشنری هلندی به فارسی
Inflate
Inflate
تَوَرُّم ایجاد کَردَن، باد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deplete
Deplete
تُهی کَردَن، خالی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deviate
Deviate
اِنحِراف داشتَن، مُنحَرِف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Desolate
Desolate
ویران، مَتروک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
deflatie
deflatie
اِنفِجار، کاهِش تَوَرُّم
دیکشنری هلندی به فارسی
Relate
Relate
رَبط کَردَن، مُرتَبِط کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی