معنی Cutting
Cutting
برنده، برش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Cutting
Rotting
Rotting
دَر حالِ فِساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Chatting
Chatting
گَپ زَدَن، چَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cunning
Cunning
مَکّار، حیلِه گَری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fitting
Fitting
مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nuttig
nuttig
بِه طُورِ مُفید، مُفید، مُفیدانِه
دیکشنری هلندی به فارسی
uiting
uiting
اِظهار، بَیان
دیکشنری هلندی به فارسی