معنی Crouch
Crouch
دم زدن، خم شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Crouch
Couch
Couch
رویِ کاناپِه نِشَستَن، نِیمکَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Broach
Broach
بَررَسی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Slouch
Slouch
قوز کَردَن، خَمیدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crunch
Crunch
جَویدَن با صِدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grouchy
Grouchy
بَدخُلق، بَداَخلاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Coach
Coach
مُرَبّی کَردَن، مُرَبّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Touch
Touch
لَمس، لَمس کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cough
Cough
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crush
Crush
فِشُردَن، خُرد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی