معنی Crossly
Crossly
عصبی، متقاطع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Crossly
Crassly
Crassly
بِه طُورِ بی اَدَب، خَشِن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grossly
Grossly
بِه طَرزِ وَحشَتناک، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Closely
Closely
بِه طُورِ نَزدیک، اَز نَزدیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crossed
Crossed
عُبوری شُدِه، عُبور کَردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crisply
Crisply
خُشک و تیز، واضِح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Costly
Costly
گِران، پُرهَزینِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cross
Cross
عُبور کَردَن، صَلیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی