معنی Cross
Cross
عبور کردن، صلیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Cross
Crass
Crass
بی اِحساس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gross
Gross
زِشت، ناخالِص
دیکشنری انگلیسی به فارسی