معنی Cook
Cook
پختن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Cook
Cock
Cock
پَرچَم بُلَند کَردَن، خُروس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Look
Look
نِگَاه، نِگَاه کُن، نِگاه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cool
Cool
خُنَک، باحال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hook
Hook
قُلّاب اَنداختَن، قُلّاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Book
Book
کِتاب کَردَن، کِتاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی