معنی Contort
Contort
چرخاندن، منحرف کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Contort
Concoct
Concoct
آمادِه کَردَن، سَرِهَم کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Concert
Concert
کُنسِرت دادَن، کُنسِرت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Comfort
Comfort
آرامِش، راحَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
confort
confort
آرامِش، راحَتی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Conform
Conform
هَمخوٰانی داشتَن، مُطابِقَت دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
contorto
contorto
پیچیدِه، پیچ خُوردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Contest
Contest
رِقابَت کَردَن، مُسابِقِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Content
Content
راضی بودَن، مُحتَوا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Contact
Contact
تَماس گِرِفتَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری انگلیسی به فارسی