معنی Concertedly
Concertedly
به طور هماهنگ، با هماهنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Concertedly
Conceitedly
Conceitedly
مَغرورانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Connectedly
Connectedly
بِه طُورِ مُرتَبِط، مُتَصِّل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Contentedly
Contentedly
با رِضایَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Concretely
Concretely
بِه طُورِ عَینی، بِطُورِ مُشَخَّص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Concerted
Concerted
مُشتَرِک، کُنسِرت
دیکشنری انگلیسی به فارسی