معنی Concert
Concert
کنسرت دادن، کنسرت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Concert
Concern
Concern
نِگَران بودَن، نِگَرانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Conceit
Conceit
تَفَاخُر، غُرور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Convert
Convert
تَبدیل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Concoct
Concoct
آمادِه کَردَن، سَرِهَم کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Concerted
Concerted
مُشتَرِک، کُنسِرت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Concede
Concede
تَسلِیم کَردَن، تَسلِیم شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Conceal
Conceal
پِنهان کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Konzert
Konzert
اِجرایِ بَرنامِه، کُنسِرت
دیکشنری آلمانی به فارسی
concerté
concerté
مُشتَرِک، هَماهَنگ شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی