معنی Cognation
Cognation
قرابت، شناخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Cognation
cognation
cognation
قَرابَت، ضَربِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Cognition
Cognition
شِناخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Kognation
Kognation
قَرابَت، شِناخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
cognition
cognition
شِناخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Kognition
Kognition
شِناخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Coronation
Coronation
تاج گُذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Donation
Donation
اِهدا، اِهداء
دیکشنری انگلیسی به فارسی
donation
donation
اِهدا
دیکشنری سواحیلی به فارسی