معنی Clatter
Clatter
صدای بلند ایجاد کردن، تق تق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Clatter
flatter
flatter
تَعرِیف کَردَن، چاپلوس کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Clutter
Clutter
آشُفتِگی ایجاد کَردَن، بِهَم ریختِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Chatter
Chatter
پُرگُفتَن، پِچ پِچ کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Flatter
Flatter
تَعرِیف کَردَن، چاپلوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flotter
flotter
پَریدَن، شِناوَر، شِناوَر بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
flatteur
flatteur
تَعریفی، چاپلوس، جَذّاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
flattern
flattern
لَرزیدَن، بال زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Scatter
Scatter
پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Shatter
Shatter
شِکَستَن، خُرد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی