معنی Bristly
Bristly
خشن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Bristly
Bristle
Bristle
بَرجَستِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Briskly
Briskly
بِه طُورِ تُند، سَریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brightly
Brightly
بِه طُورِ دِرَخشان، رُوشَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Briefly
Briefly
بِه طُورِ خُلاصِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Priestly
Priestly
کِشیش گونِه، کِشیشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Thistly
Thistly
خاردار، اینِستا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crisply
Crisply
خُشک و تیز، واضِح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Firstly
Firstly
بِه طُورِ اَوَّل، اَوَّلاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Beastly
Beastly
وَحشیانِه، وَحشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی