معنی Brassy
Brassy
پر صدا و خودخوٰاه، برنجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Brassy
Classy
Classy
شیک، باکلِاس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Prissy
Prissy
مُحتاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trashy
Trashy
بی اَرزِش، آشغال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crassly
Crassly
بِه طُورِ بی اَدَب، خَشِن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
grasso
grasso
چاق، چَربی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Dressy
Dressy
جَذّاب، شیک پوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Glassy
Glassy
شیشِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brawny
Brawny
قَوی، قُوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brassily
Brassily
آهَن گونِه، بِرِنجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی