معنی Born
Born
متولّد، متولّد شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Born
Burn
Burn
سوزاندَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worn
Worn
فَرسودِه، پوشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Zorn
Zorn
خَشم
دیکشنری آلمانی به فارسی
Bore
Bore
حَفر کَردَن، حَفّاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی