معنی Boringly
Boringly
خسته کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Boringly
Burningly
Burningly
بِه طُورِ سوزان، سوزان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wooingly
Wooingly
دِلبَری کُنان، با تَعارُف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Daringly
Daringly
با جَسارَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Adoringly
Adoringly
عاشِقانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Erringly
Erringly
بِه طُورِ اِشتِباهی، بِه اِشتِباه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Jokingly
Jokingly
شوخ طَبعانِه، بِه شوخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lovingly
Lovingly
با مَحَبَّت، عاشِقانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bitingly
Bitingly
بِه طُورِ تُند، گَزَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dotingly
Dotingly
با مَحَبَّت، با دِلسوزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی