معنی Blister
Blister
تاول زدن، تاول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Blister
lister
lister
فِهرِست کَردَن، فِهرِست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
glisser
glisser
دَر هَم پیچیدَن، اِسلاید، سُر خُوردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
flirter
flirter
دَست اَنداختَن، مُعاشِقِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
alistar
alistar
ثَبتِ نام کَردَن، نام نِویسی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Cluster
Cluster
گُروه کَردَن، خوشِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
exister
exister
وُجود داشتَن، وُجُود داشتِه باشَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
plisser
plisser
چین خُوردَن، پِلیسِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Plaster
Plaster
گَچ کاری کَردَن، گَچ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
alistar
alistar
ثَبتِ نام کَردَن، نام نِویسی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی