معنی Bitingly
Bitingly
به طور تند، گزنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Bitingly
Wittingly
Wittingly
آگاهانِه، بِه عَمد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pityingly
Pityingly
بِه طُورِ دِلسوزانِه، با تَأسُّف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fittingly
Fittingly
بِه طُورِ مُناسِب، مُناسِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Livingly
Livingly
زِندِه و پویا، با زِندِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bindingly
Bindingly
بِه طُورِ اِلزام آوَر، اِلزام آوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dotingly
Dotingly
با مَحَبَّت، با دِلسوزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Boringly
Boringly
خَستِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Biting
Biting
زَنَندِه، گاز گِرِفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی