معنی Balding
Balding
کچل شدن، طاس شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Balding
Scalding
Scalding
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Calming
Calming
آرام بَخش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bildung
Bildung
آموزِش، آموزِش و پَروَرِش، تَشکِیل
دیکشنری آلمانی به فارسی
zalving
zalving
تَدهِین، مَسح کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Galling
Galling
تَحریک آمیز، گَند زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Binding
Binding
اِلزامی، صَحّافی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bawling
Bawling
گِریِه کُنان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Blazing
Blazing
سوزان، شُعلِه وَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Blaring
Blaring
بُلَند
دیکشنری انگلیسی به فارسی