معنی Attendant
Attendant
خدمتکار، متصدّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Attendant
attendant
attendant
مُنتَظِر، دَر اِنتِظار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Attendance
Attendance
حُضور، حُضور و غیاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی