معنی Atomically
Atomically
به طور اتمی، اتمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Atomically
Atypically
Atypically
بِه طُورِ غِیرِ مَعمول، غِیرِ مَعمول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Anatomically
Anatomically
بِه طُورِ آناتُومیکی، اَز نَظَرِ تَشریحی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Comically
Comically
بِه طُورِ کُمِدی، بِه صورَتِ طَنز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stoically
Stoically
بِه طُورِ آرام و مُقاوِم
دیکشنری انگلیسی به فارسی