معنی Assort
Assort
طبقه بندی کردن، دسته بندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Assort
Assert
Assert
اِدِّعا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Resort
Resort
پَناه بُردَن، اِستِراحَتگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
assorto
assorto
غَرق شُده، جَذب شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Absorb
Absorb
جَذب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Adsorb
Adsorb
جَذب کَردَن، جَذب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Escort
Escort
هَمراهی کَردَن، اِسکورت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Assure
Assure
اِطمینان دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Assorted
Assorted
مُتِنَوِّع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Assist
Assist
کُمَک کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی