معنی Assistant
Assistant
دستیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Assistant
assistant
assistant
خِدمَتکار، دَستیار، کُمَک کُنَندِه، یاری کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Assistent
Assistent
دَستیار
دیکشنری آلمانی به فارسی
insistant
insistant
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Assistance
Assistance
کُمَک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
assistent
assistent
دَستیار
دیکشنری هلندی به فارسی