معنی Accuser
Accuser
متّهم کننده، متّهم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Accuser
accuser
accuser
اِتِّهام کَردَن، مُتَّهَم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Accused
Accused
مُتَّهَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Accuse
Accuse
مُتَّهَم کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
occuper
occuper
اِشغال کَردَن، را اِشغال کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
excuser
excuser
عُذر خوٰاستَن، بَهانه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
causer
causer
عِلَّت آوَردَن، عِلَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی